جدول جو
جدول جو

معنی گشاده روزی - جستجوی لغت در جدول جو

گشاده روزی(گُ دَ / دِ)
خوش روزی. پر رزق و روزی
لغت نامه دهخدا
گشاده روزی
آنکه معاشش بنیکی تامین شده فراخ روزی
تصویری از گشاده روزی
تصویر گشاده روزی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گشاده رو
تصویر گشاده رو
خوش رو، خندان، مقابل روبسته، بی حجاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گشاده رویی
تصویر گشاده رویی
کنایه از خوش رویی
گشاده رو بودن، خوش رو بودن، ابرو فراخی، بشاشت، تبذّل، تحتّم، انبساط، بشر، تازه رویی، روتازگی، مباسطت، مباسطه، هشاشت، طلاقت
فرهنگ فارسی عمید
(گُ دَ / دِ رَ)
آنکه روانش منبسط باشد. رجوع شود به فرهنگ ولف شود، دارای سعۀ صدر:
زبان برگشاداردشیر جوان
چنین گفت کای کارکرده گوان
هر آن کس که بر گاه شاهی نشست
گشاده روان باد و یزدان پرست.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
صفت مرکّب}}روباز مقابل روبسته. چهرۀ روپوش نگرفته. بی حجاب:
خوبرویان گشاده رو باشند
تو که روبسته ای مگر زشتی ؟
سعدی.
اما در خلوت با خاصان گشاده رو و خوشخو آمیزگار اولیتر. (گلستان)، خوشگل. مقبول. زیبا:
زآن روی که بس گشاده روی است
مویم چو زبان، زبان چو موی است.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
بشاشت. انبساط. طلاقت وجه. خوشرویی. تازه رویی:
خورشید بدان گشاده رویی
یک عطسۀ بزم اوست گویی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
آنکه حجاب ندارد. آنکه رو نبندد، بشاش. خندان. شادان. طلق الوجه. (منتهی الارب) :
رسیدند بهرام و خسرو بهم
گشاده یکی روی و دیگر دژم.
فردوسی.
، بشاش. خندان. شادان:
گشاده روی باید بود یکچند
که پای و سر نیاید هر دو در بند.
نظامی.
گشاده روی کنی همچو گل وداع مرا
شکسته دل نکنی پیش عندلیبانم.
صائب.
رجوع به گشاده رو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گشاده رو
تصویر گشاده رو
آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته، زیبا جمیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده رخی
تصویر گشاده رخی
حالت و کیفیت گشاده رخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده روانی
تصویر گشاده روانی
حالت و کیفیت گشاده روان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده روان
تصویر گشاده روان
آنکه روحش منبسط باشد روشن فکر، دارای سعه صدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده مویی
تصویر گشاده مویی
گشاده زلفی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده روی
تصویر گشاده روی
آنکه حجاب ندارد، بشاش، خندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده رویی
تصویر گشاده رویی
حالت و کیفیت گشاده رو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گشاده رویی
تصویر گشاده رویی
خوشرویی، بشاشت
فرهنگ فارسی معین
اسراف، تبذیر، ولخرجی
متضاد: اقتصاد
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بانشاط، بشاش، تازه رو، خندان، خوش خلق، خوشرو
متضاد: بدخو، گرفته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هنگام فراخ دستی
فرهنگ گویش مازندرانی